آنقدر چیزها اتفاق می افتد که نمیدانم از کدامشان شروع کنم...


 احساس میکنم در فیلمی بازی میکنم با حرکت تند....


 شاید برای این است که روزها کوتاه و کوتاهتر میشوند


 گویی که از کنار لحظه ها میگذرم بدون اینکه آنها را زندگی کرده باشم ..


 درباره همه چیز میتوانم بنویسم ..


 ولی نمیدانم چرا همیشه آنقدر طولش میدهم که دیر میشود


 و موضوع ، اهمیتش را ازدست میدهد


 آنوقت نوشتن میشود یک لیوان چای سرد که دیگر میل نوشیدنش را ندارم...


ایـــنـــجا هــــوا بــــارانــــیـــــســــت...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






♥ یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, ساعت 17:40 توسط neda