دوستانی در نزدیکی ات قدم می زنند،

که شاید هرگز نبینی...

مهربانی هایی که،

شاید بعد ها نصیبت شود...

گفته ی سهراب را گوش کردی؟؟؟

چشم هایت را شُستی؟؟؟

جورِ دیگر دیدی؟؟؟

برای خودت زندگی کن و لذت ببر

به جهنم که رفت...

بی لیاقت بود...

کسی که تو را دوست داشته

باشد

با تو میماند

برای داشتنت میجنگد...

اما اگر دوستت نداشته باشد

به هربهانه ای میرود...

رفت؟

به درک...

شب ها خوابم نمی برد…

از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبـــــم

بی انصاف…

محکم زدی ،

جایش مانده است…

בوس دآرَم يــه پِــسَـ ـر בاشتـہِ بـآشيـ ـم

چِـشآش شَـبـيـہ مَـ ـטּ بـ ـآشـ ه

خَـنـ בه هـآش شَـبيـہ تــ♥ــو بـآشـہِ

بـآهآت مَـرבونـہ حَـرف بِـزَنـہ

اُבكـُلـ ـטּ تـورو بِـزَنـہ

مـوهـ ـآشو مِـثـل تـو בُرُسـت كُــنہ

پــيرآهَـنـ ـآے تــورو بـِـپـوشہ

... بـيـآב بِـهِم بِـگہ "مـآمـاטּ ... خـوشتيپ شُـבَم ؟؟؟ ... "

مَـنَم بِـخـَنـבَمو بـہِ تــ♥ـو نـگآه كُـنَم ...

 بــا عــشــقـــ بــهــ مــنــ خــیــانــتـــ کــردیـــ

دلـــ دادمـــ و تــو رد امــانــتـــ کــردیـــ

رفــتــیـــ و چــهـــ آســودهــ ز مــنـــ دلـــ کــنــدیـــ

هــر دو قــلــمــتـــ خــورد اگــر بــرگــردیــــ !

زنده باد آن کَس که گاهی

یادی از ما میکند


از خجالت ما غریبان را

غرق دریا میکند

حال ما میپرسد و از مهربانی های خود

این دل رنجور مارا عطر گلها میکند

امـشــب دوبـاره اومــــدی تـا رویــا هــام رنـگی بشــه

 شــایـد همـین خــواب عمـیـق پـایـان دلتنگی بشـه

 امشــب دوبـاره اومــدی تـا خــوابمــو رنـگی کنـی

 تـا چشمــای مغــرورمـو درگـیـر بی صـبـری کـنی

 دارم نـگاهــت میکـنم داری ازم دل میـبری

 چشــم بر نمیــدارم ازت تــو از همــه زیـبا تــری

هـمــین جــایـی کـه هـسـتی بــاش

از ایــن خــونـه بــری کیـشـی

تــو ایــن خــونـه خــودت شــاهـی

داری ســرباز کـی مـیـشی؟

همــیـن جــایـی کـه هـستی بـاش

عــذاب رفـتـنت کــم نـیسـت

تــو حــوای کـسی مـیـشی

کـه مــن مـیـدونــم آدم نیـسـت...

آنهایی که عاشقشان هستیم؛ هیچ نیستند؛ هیچ!!!

جز آن چیزی که ما در ذهنمان از آنها ساخته ایم...!!!

من او را بزرگ و هنرمندانه ساختم و عاشق ِ ساخته ی خویش شُدم!

کوچک بود امّا او! کوچکِ رذل پیشه یِ "نانجیبِ" پست فطرتِ شنیع!!!

ارزان بود! ارزان تر از آنچه فکرش را کنید! اما برای من گران تمام شد!

راستــــــــــــی، باز هـــــــم میپرسید ؛ که چرا تنــــــــــــــهایم؟؟؟ 

چشام بستست

ولی فکرم یه عمره که نخوابیده

مرورت می‌کنم هربار بهم حس جنون میده

نفس میکشمو اشکام نشون میدن چقد خستم

نمیدونی چرا زندم

نمیدونم چرا هستم

زن طراوت زندگي نيست . . .

زن روغن مابين چرخ دنده هاي نخراشيده ي زندگي نيست . . .

زن بخش مهمي از زندگي نيست .. .

زن مُسکن دردهاي زندگي مرد نيست . . .

زن طراوت زندگي نيست . . .

زن تمــــــــــامِ تمــــــــــــامِ تمــــــــــام زندگي مرد است

خـــــاص no love........

حـــال و روز زنـــدگـــی مــن
فـــقــط تــوصیـــف یـــه کـلــمــه س
الـفـاتــحــه...

لـــایـــکـــــ=بـــی لـــایــکـــــــ

خدایــا...
میشه لطف کنی
بگی دکمه (cancel)ش کجاست؟؟؟
خسته شدم از بس بدبــختی دانلود کردم!!

هر چقدر

عطرت را عوض کنی

باز هم تنت …

بوی کثیفِ خیانت می دهد

عزیزِ لعنتی ام

دوست داشتن یه نفر دیوونگیه، دوست داشته شدن توسط یه نفر یک هدیه ست



دوست داشتن کسی که دوست داره وظیفست،



اما دوست داشته شدن توسط کسی که دوسش داری زندگیه!

با تمام مداد رنگي هاي دنيا

به هر زباني كه بداني يا نداني

خالي از هرگونه تشبه و استعاره و ايهام

تنها برايت يك جمله خواهم نوشت:

دوستت دارم خاص ترين مخاطب خاص دنيا

هی تو…

نمیدانم نامت را چه بگذارم…

مخاطب خاص!

تمام زندگی!

دلیل نفس کشیدن!

همه ی وجود…یا تنها عشقم…

…به هرنامی که باشی بدان…

آرام…
برایت جان میدهم