دوست دارم که به درگاه خدا گریه کنم

دست بردارم وباحال دعا گریه کنم

درشب قدر نکردم عمل مقبولی

حال بنشینم وبرجرم وخطا گریه کنم

عرفه آمدومحزون وخجالت زده ام

دوست دارم که به مانند گدا گریه کنم

دادم از دست اگر لیله قدر رمضان

حال با سوزدل و آه ونوا گریه کنم

شب عید آمدوعیدی زخدا می خواهم

دوست دارم زسر صدق و صفا گریه کنم

شب عید است وشب عفو وشب جود وعطا

تا که عیدی کند آن دوست عطا گریه کنم

سرزمین عرفات وشب مشعر چه خوش است

درغم مزدلف وخیف ومنا گریه کنم

دردها امشب وامروز دوا می گردد

تاشود دردمن امروز دوا گریه کنم

چشم خود دوخته ام برشب وروز عرفه

تاشود حاجتم امروز روا گریه کنم

نظراول کند الله به زوارحسین

دوست دارم که به آهنگ عزا گریه کنم

بلکه بامعرفت اندر عرفه ای (عاجل)

روم اندر حرم کرببلا گریه کنم   

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:24 توسط neda

نگرانم نباش عشقم m

 

 نگرانم نباش ..من حالم خوبه ...فقط یه چیز شبیه درد،شباقلبمومیکوبه ...

نگرانم نباش میگم حالم خوبه ...شده فکرکنی  زندگی جدیدا حقیقته یادروغه ؟

کی منوکردعاشق توعشقم به کی بگم راجع به توعشقم به محبتای توتشنه ام حالاتوبازقلبموبشکن ...

نگرانم نباش من خودم بلدم بادروری توسرکنم ازتومن توقعی ندارم اصلاخوب من نمیخوام چیززیادی ازت حتی نمیگم شباتوپیش کیایی فقط 

نگرانم نباش من اینومیگم همینومیرم توتنهاییم غریبوبی کس ...توتنهاییم غریبوبی کس ...

چی شدشدم عاشق توعشقم به کی بکم راجع به توعشقم به محبتای توتشنه ام حالاتوبازقلبموبشکن ..

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:22 توسط neda

تو را به لطافت گلبرگ های چشمانت ، به بلندای نگاهت قسمت دادم ،

 

که دلیل تپش های قلبم باشی...

و تو چه ساده شکستی قلبم را ...

و چه آسان بریدی نفسهایم را ...

و چه زود رفتی...

اما بدان ، من هرگز نخواهم گذاشت که امواج رد پاهایت را ببوسند...


 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:21 توسط neda

بدم میاد از اینایی که 


وقتی دارن از طرفشون جدا میشن 


براش " آرزوی خوشبختی " میکنن.


داری میری برو گورت و گم کن .... فیلم بازی نکن....

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:19 توسط neda

غریب است دوست داشتن و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
 
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد و نفس‌ها و صدا و
 
نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم

هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست ؛...

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.

(دکتر شریعتی)ر
غریب است دوست داشتن و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
 
وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد و نفس‌ها و صدا و
 
نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم

هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست ؛...

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.
به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:18 توسط neda

هر کجا هستم ، باشم،
 

آسمان مال من است.
 

پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.
 

چه اهمیت دارد

گاه اگر می رویند
 

قارچهای غربت؟
 


من نمی دانم
 

که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.
 

و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
 

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.
 

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
 

واژه ها را باید شست .
 

واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
 


چترها را باید بست.
 

زیر باران باید رفت.
 

فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
 

با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
 

دوست را، زیر باران باید دید.
 

عشق را، زیر باران باید جست.

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:18 توسط neda

دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…
ولی افسوس
مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:17 توسط neda

اسمت را روی یخ نوشتم،آب شد

                                                روی سنگ نوشتم،خرد شد

روی خاک نوشتم،غبار شد

                                               روی آتش نوشتم،خاموش شد

روی آب نوشتم،پاک شد

                                               روی دریا نوشتم،موج شد

روی برگ گل نوشتم،پرپرشد

                                               اما اسمت را روی قلبم نوشتم،جاودان شد

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 14:3 توسط neda

الهی ،

ای ماندگار ، ای ماندنی ترین عشق ،

ای یکتا یاور ، ای باعث بزرگی ای بزرگ ،
ای جدا از من و با من!

ای بی نیاز از من و دوستدار من!

باران دیدگانمان میل تو را دارند،

پس چه زیباست با آسمان آبی رحمت....

رحمت تو همراز شدن

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 14:2 توسط neda

دریا بالا آمد

آنقدر که

در قاب پنجره جای گرفت

نمی دانم

شاید هم پنجره پایین رفت

تا دریا را به من نشان بدهد

بالاخره از این اتفاق ها می افتد

وقتی که تو باشی.

.

.

حالا که نیستی

من به پرندگان حق می دهم

که نخوانند

همین طور به خورشید

که مضحک و منگ

مثل یک دلقک دیوانه از کوچه ها بگذرد...


 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 14:2 توسط neda

دشتهایی چه فراخ!

کوههایی چه بلند!

در گلستانه چه بوی علفی می آمد!

من در این آبادی پی چیزی میگشتم:

پی خوابی شاید،

پی نوری،ریگی ،لبخندی.

پشت تبریزی ها

غفلت پاکی بود،که صدایم میزد.

پای نی زاری ماندم،باد می آمد،گوش دادم:

چه کسی  با من حرف میزد؟

سوسماری لغزید.

راه افتادم.

یونجه زاری سرراه،

بعد جالیز خیار،بوته های گل رنگ

و فراموشی خاک.

لب آبی

گیوه هارا کندم،و نشستم،پاها در آب:

من چه سبزم امروز

و چه اندازه تنم هوشیار است!

نکند اندوهی سررسد از پس کوه.

چه کسی پشت درختان است؟

هیچ،می چرد گاوی در کرد.

ظهر تابستان است.

سایه ها میدانند که چه تابستانی است.

سایه هایی بی لک،

گوشه ای روشن و پاک،

کودکان احساس!جای بازی اینجاست.

زندگی خالی نیست:

مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست.

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد.

در دل من چیزی است،مثل یک بیشه ی نور،مثل خواب دم صبح

و چنان بی تابم که دلم میخواهد

بدوم تا ته دشت،بروم تا سرکوه

دورها آوایی است که مرا می خواند

عید سعید قربان بر همه ی دوستان خوبم مبارک و فرخنده باد


 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 14:0 توسط neda

 

 

 
تلنگر می زند بر شیشه ها سر پنجه ی باران

 

نسیم سرد می خندد به غوغای خیابان ها

دهان کوچه پر خون می شود از مشت خمپاره

فشار درد می دوزد لبانش را به دندان ها

زمین گرم است از باران خون امروز

زمین از اشک خون آلوده ی خورشید سیراب است

ببین آن گوشه از خون کنده را در موج خون ، مادر

که همچون لاله از لالای نرم جوی در خواب است

بمان مادر ! بمان در خانه ی خاموش خود مادر

که باران بلا می بارد از آسمان بر سر ... .



 
به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ جمعه 5 آبان 1391برچسب:, ساعت 14:0 توسط neda

خدايا

خطا از من است , ميدانم

از من که سالهاست گفته ام

" اياک نعبد "

اما به ديگران دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام

" اياک نستعين "

اما به ديگران تکيه کرده ام ...

اما تو رهايم نکن ... !!

 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:25 توسط neda

آدمک آخر دنیاست بخند


آدمک مرگ همینجاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

آدمک خر نشوی گریه کنی

کل دنیا یه سراب است بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:24 توسط neda

اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟ 

           

           کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟ 

             

                            چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ 

  

آری... 

 

بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:24 توسط neda

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

 کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

 زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

 بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:24 توسط neda

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وعاشقانه تو را می ستایم

اری من تورا دوست دارم

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

از داشتن تو…اشک شوق ریزم

سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

در چشمانت خیره شوم

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:23 توسط neda

کاش می شد خالی از تشویش بود

برگ سبزی تحفه ی درویش بود

کاش تا دل می گرفت و می شکست

عشق می آمد کنارش می نشست


کاش با هر دل , دلی پیوند داشت

هر نگاهی یک سبد لبخند داشت

کاش لبخندها پایان نداشت


سفره ها تشویش آب ونان نداشت


کاش می شد ناز را دزدید و برد

بوسه رابا غنچه هایش چید و برد

کاش دیواری میان ما نبود

بلکه می شد آن طرف تر را سرود

کاش من هم یک قناری می شدم

درتب آواز جاری می شدم


آی مردم من غریبستانی ام


امتداد لحظه ای بارانیم


شهر من آن سو تر از پروازهاست

در حریم آبی افسانه هاست


شهر من بوی تغزل می دهد


هرکه می آید به او گل می دهد


دشتهای سبز , وسعتهای ناب

نسترن , نسرین , شقایق , آفتاب

باز این اطراف حالم را گرفت

لحظه ی پرواز بالم را گرفت

می روم آن سو تو را پیدا کنم

در دل آینه جایی باز کنم .

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:22 توسط neda

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم

I LOVE YOU

اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای

كننده است كه زندگی زيباست

همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع

نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است

 زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته

زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده

زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده

دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق  كنم

برای تو می تپد

وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛

زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست،

مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت،

و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو،

وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛

وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛

چه زیباست بخاطر تو زیستن

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:22 توسط neda

گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟

 

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

 

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

 

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی : تو آزادی مگـر؟

 

گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:21 توسط neda

خواب و خیال نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت


درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند


آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش

عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:15 توسط neda

عشق چیست؟عشق یعنی زندگی 

           عشق چیست؟عشق یعنی بندگی

                  عشق چیست؟عشق با تو بودن است

                         عشق چیست؟عشق بی تو مردن است

                                  عشق چیست؟عشق سراسر شور است

                                         عشق چیست؟عشق سراسرنور است

                      عشق چیست؟عشق یعنی عقل را از دست دهی

                     عشق چیست؟عشق یعنی جنون را سر دهی

                     عشق چیست؟عشق یعنی بودنم پهلوی تو

            عشق چیست؟ یعنی آنکه نروم از کوی تو

                       عشق چیست؟عشق یعنی خارها را گل کنیم

                             عشق چیست؟عشق یعنی که هوا را پل کنیم

                                عشق چیست؟عشق یعنی هستیم تنها تویی

                                   عشق چیست؟عشق یعنی مستیم تنها تویی

                          عشق چیست؟عشق یعنی سرنوشت یعنی سرشت

                      عشق چیست؟عشق یعنی که تو را با ید نوشت

              عشق چیست؟عشق یعنی گل شدن زیبا شدن

     عشق چیست؟عشق یعنی که من و تو ما شدن

                    عشق چیست؟عشق یعنی غصه را رها کنیم

                        عشق چیست؟دست خود را از غریبی وا کنیم

                         عشق چیست؟عشق یعنی دوستی و صلح و صفا

                                    عشق چیست؟یعنی که آن خاطرات ما دو تا

                               عشق چیست؟یعنی روحم از بدن بیرون بود

                       عشق چیست؟یعنی که باید مثال لیلی و مجنون بود

           عشق چیست؟عشق یعنی دیدنی بوییدنی

  عشق چیست؟می توان گفتا که عشق بوسیدن                      

           عشق چیست؟عشق یعنی عشق ساده عشق پاک  

                  عشق چیست؟یعنی که پای پیاده روی خاک

                         عشق چیست؟عشق یعنی تو کنار من شوی

                              عشق چیست؟یعنی تو دارو ندار من شوی

                                 عشق چیست؟عشق یعنی درد را درمان کنیم

                                 عشق چیست؟عشق یعنی نیکی و احسان کنیم

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:14 توسط neda

سوختن واژگان                 را هنگامی که


اسم هایمان کنـــار هم قرار     گرفتند با چشمـــانم دیدم

 


حتی و
اژگــــــان هم تحمـــل گرمـــای عشقــــــمان را نداشتند


 واژگان هم به بزرگی عشقمان حسودیشان شد و اتش گرفتند

 


این چه
عشقیست که خدای مهربان در دلهایمان قرار داد


مهـــری
از جنـــس مهربـــانی فرشتـــگان


عشق
ی بـــه زیبایی


 گلـــها

 

عشقی به پاکی

 قطرات شبنـــم سحرگاهان

عشقی به زلالی اب روان چشمه ساران بهار

مهری از جنس افتاب

مهری بی انـــدازه وبی پایان

چقدر از حرم نفـــس هایت سرمستم

چقدر گرمی نفس هایت گرمابخش سردی وجودم شده

 

 

می خواهم "دوستت               دارم " را فریاد بکشم


انچنــ
ـان که گـــوش تمــــــام      کائنـــات را از این کلمه پر کنم


تا تما
می گل ها حسودیشان شود که ملکه یشان مال من است


تا تما
می ستارگان قدر بدانند که روشناییشان را از ماه من دارند


تا تما
می گلها بدانند عطر خوششان را از نفس های تو دارند


تا تما
می ادمیان بدانند که زنده به نفس های


توام
عشـــق ابدی من


اریـــا

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com  

 


 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:12 توسط neda

دلم تنگ است این شبها، یقین دارم که می دانی



صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی



شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین



بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی

 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:12 توسط neda

درد

و این گونه است درد درد درد

همدم هر روزه من شده درد درد درد

روی لبانم محسوس است بوسه هر روزه درد

و این درد است که مانده و می ماند

و این درد است که شریعتی را به سخن واداشته

و درد است در برگ غوطه ور در روح

جوهرم تمام شده و درد و درد و درد است هر روز و هر روز از نو آغاز می شود

صدای درد در خش خش برگ های زمستانی هر روزه به من شهادت می دهند

هر روزه به من شهادت می دهند که آرزویم درد شده

خدای من رهایی ده

رهایی ده از این درد  مرا

رهایی ده از این درد

درد...درد یک تنهایی صورتی رنگ...

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:10 توسط neda

بر تمام قبر های این شهر

بوسه بزن

شاید به یاد بیاوری

کجا مرا جا گذاشتی...

من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام

صدای کلاغها را می شنوی؟

دارند برایم فاتحه می خوانند.....!!

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:10 توسط neda

تمام نا شدنی است این چشم انداز سر سبز خیال تو
خیالی که معبد آرزوهای من است
قدم میگذارم در این وادی آرام و دل انگیز
به نقطه ای میرسم که گوئی ..
اینجا شروع شده ای
می ایستم واز بودنت و داشتنت خدا را شکر میگزارم
زمان ، دوباره تو را خواهد آورد به جایگاه اول زندگی ات
منتظرت می مانم تا در آغاز دوباره ی وجودت ، تو را ببینم..

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, ساعت 6:9 توسط neda

ندا

 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:, ساعت 18:23 توسط neda


♥ دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:56 توسط neda

دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟

 

دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه

مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست

پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است

رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ

دلبری گفت: شوخی لوسی است

تاجری گفت: عشق کیلو چند؟

مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند

شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه

عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه

شیخ گفتا: گناه بی بخشش

واعظی گفت: واژه بی معناست

زاهدی گفت: طوق شیطان است

محتسب گفت: منکر عظماست

قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت

جاهلی گفت: عشق را عشق است

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت

رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست

چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم

طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!!!!



به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

♥ دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:, ساعت 15:11 توسط neda